هنر برای افراد مختلف معنای متفاوتی دارد، در درجه اول به دلیل تأثیر روانی آن. روانشناسی آثار هنری با روانشناسی زیبایی شناسی و ادراک همراه با تجربه پیوند تنگاتنگی دارد. هنر به عنوان یک آفرینش انسانی محصول جانبی زیبایی شناسی است. روانشناسیِ هنر و مفهوم پشت نقاشی و هنرهای دیگر ریشه عمیق تری نسبت به آنچه برخی تصور می کنند دارد.  پژوهش در روانشناسی آثار هنری و هنر، به طور کلی، علاوه بر نشات گرفته از روانشناسی انسان، دیدگاه منحصر به فردی را ارائه می دهد که بسیاری از فیلسوفان مانند باومگارتن و کانت سال ها در مورد آن تحقیق کردند.

زیگموند فروید که به طور گسترده به عنوان “پدر روانکاوی” شناخته می شود، همچنین علاقه شدیدی به مجموعه داری آثار هنری داشت و درباره زندگی و شخصیت هنرمندان می نوشت. کتاب «تفسیر رویاها» فروید در سال 1899، تأثیر عمده ای بر جنبش های هنری اوایل قرن بیستم، مانند دادائیسم و سوررئالیسم داشت. به طور خلاصه، هنر یک مفهوم آشنا است، با اشکال و تفاسیر متعدد – به شما اجازه می دهد تا خودتان تصمیم بگیرید که هنر برای شما چیست. اما برای شفاف‌تر کردن آن، در اینجا پنج نکته وجود دارد که باید در مورد هنر، زیبایی‌شناسی و روان‌شناسی آثار هنری بدانید:

“هنر، اندیشه ای که در غیاب هرگونه کنترل اعمال شده توسط عقل و خارج از همه ملاحظات اخلاقی و زیبایی شناختی بیان می شود.” آندره برتون

1. جوهر بیان هنری
روانشناسیِ هنر  تفسیری از بیانی انسانی با شیوه ای والایش شده  ارائه می دهد و به شما کمک می کند تا انسان را از بیشمار منظر درک کنید. در حالی که شما می توانید یک تعریف کتاب درسی برای هنر اختصاص دهید، خود هنر در خلق آن برای همیشه در حال تغییر و منحصر به فرد خواهد بود. در حقیقت، این همان چیزی است که هنر را بسیار جذاب می کند، روانشناسی انسان را به تصویر می کشد و به درک و رمزگشایی هنرِ انسان از منظر هر تحلیلگری متفاوت است.

فقط به هنر انتزاعی نگاه کنید، معنایی در پس آن وجود دارد که می تواند برای همه متفاوت باشد. وقتی یک اثر هنری انتزاعی که به احساسی از درون شما متصل است می خرید در واقع بدون اینکه اثر هنری خلق کنید، بیان هنری با چیزی که به شما مربوط است را می توانید به دست بیاورید.

لمس شخصی یک هنرمند چیزی است که نقاشی های هنری را تا آخرین لحظه منحصر به فرد، قابل توجه و تکرار نشدنی می کند. از آنجایی که مفهوم هنر محصول مغز/روانشناسی انسان است، شما می توانید داستان منحصر به فرد خودرا در رابطه با آثار هنری که خلق نکرده اید پیدا کنید.

2. کاوش و بیان ایده ها
هنر محصول ارتباط با خودتان هست، چیزی که توجه شما را به سمت خود جلب می کند و شبیه چیزی در درون شماست. در واقعیت، روانشناسی هنر در بازی است و توجه شما را به آنچه در شما طنین انداز می شود جلب می کند. رنگ‌ها، خط‌ها، مفهوم، داستان به نوعی با ناخودآگاه شما ارتباط میگیرد، چیزی را در شما بیدار می کند و یا باعث بازآقرینی احساسی می شود که قبلا تجربه کرده اید. ارتباط با بیان هنرمندان دیگر و ارتباط عمیق با آثار آنها این امکان را می دهد که به کاوش، تجربه و ابراز احساسات سالم تر بپردازید. این نشان می‌دهد که چه احساسی دارید، چه می‌خواهید یا چه چیزی را می‌فهمید و بنابراین، روانشناسی آثار هنری شما را قادر می‌سازد تا با هر نقاشی ارتباط برقرار کنید.

هنر می‌تواند یک درس تاریخ، ثبت یک لحظه یا چیزی با ارزش‌تر باشد – همه اینها به این بستگی دارد که ارزش‌های شما در کجا قرار دارند و چه چیزی در شما طنین‌انداز می‌شود. سپس، می توانید آن را به بخشی از خانه خود تبدیل کنید.

3. هنر شفابخش است و تأثیرات گسترده دارد
تقریبا همه ما بر این باور هستیم که هنر آرامش بخش و دلپذیر است و بیننده و شنونده را لحظاتی با خود همراه می کند و وارد دنیای دیگری می کند. چیزی که آن را واقعاً استثنایی می کند این است که زیبایی شناسی فیزیکی تنها نوک کوه یخ هنگام بحث در مورد تأثیر روانشناختی واقعی هنر است. در واقع مشاهده گری آثار هنری نوعی هنردرمانی محسوب می شود چرا که باعث گفتگوی خلاقانه درونی، درگیر شدن با خاطرات و احساسات خوشایند و همچنین با درگیر شدن هر دو نیمکره مغز همراه است. بسیار از افراد به دلیل پیوند روانی محکمی که به هنر پیدا می کنند به سمت خلاقیت و بیان هنری در زمینه های مختلف کشیده می شوند.

 

دیدگاهتان را بنویسید